صدای ایرانیان (کمیته زنانشیوا گنجی

مریم فیروز، دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما یکی از شاهزادگان قاجار، در سال 1292 هجری شمسی در کرمانشاه به دنیا آمد. او در مدرسه ژاندارک و دالمعلمات تحصیل کرد و در سال 1308 دیپلم گرفت.

مریم فیروز در همان سال در سن 16 سالگی به عقد عباسقلی اسفندیاری فرزند محتشم السلطنه اسفندیاری درآمد. او از اسفندیاری صاحب 2 دختر شد و مدت کوتاهی بعد از مرگ پدرش در سال 1318 از همسرش جدا شد و به خانه پدری خود برگشت. مریم در سال 1323 با نورالدین کیانوردی یکی از رهبران حزب توده ایران ازدواج کرد.

فیروز یکی از چهره‌های معروف و مشهور سیاسی در زمان پهلوی دوم بود که از مخالفین آن حکومت بود. او  عضو حزب توده و از موسسین سازمان زنان این حزب بود.

کیانوری، همسر مریم بعد از 4 سال زندگی مخفیانه در سال 1336 ایران را به قصد شوری ترک و 2 سال بعد به آلمان شرقی مهاجرت کرد. کیانوری در آن سال‌ها به صورت غیابی به اعدام محکوم شده بود.

مریم فیروز همچنین یکی از بستگان دکتر محمد مصدق بود (پسر عموی مریم فیروز بود). گفته می‌شود مصدق در جریان کودتای 28 مرداد از مریم می‌خواهد که هر چه در توان دارد در مقابل کودتا انجام بدهد. او در روزهای بحرانی 25 و 26 مرداد 1332 مریم فیروز رابط محمد مصدق با رهبری حزب توده بود.

مریم فیروز و همسرش پس از انقلاب در اردیبهشت 1358 بعد از 26 سال به ایران بازگشتند و از آن تاریخ ساکن ایران شدند.

او و کیانوری به دنبال برهم خوردن روابط حزب توده و حاکمیت جمهوری اسلامی به زندان افتادند. آنها یکی از منتقدین سیاست‌های جمهوری اسلامی در ادامه جنگ با عراق بودند. گفته می‌شود تیره شدن روابط ایران و شوروی و سرکوب چپ‌ها در ایران و همچنین حزب توده در دستگیری این دو نفر تاثیر مستقیم داشته است.

آنها پس از آزادی در دهه 70 از زندان تا پایان عمر تحت مراقبت نیروهای امنیتی بودند و در حبس خانگی به‌سر بردند.

به گفته بسیاری مریم فیروز افزون بر چند ترجمه و مقاله، کتابی به‌نام چهره‌های درخشان نوشته ‌است. این کتاب شرحی از فداکاری‌ها و حمایت مردم عادی از فعالین سیاسی تحت تعقیب حکومت کودتا است.

کتاب دیگری نیز به نام «خاطرات مریم فیروز» در اواخر دهه هفتاد شمسی منتشر شد. خاطرات مریم فیروز به صورت مصاحبه توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است. گفته می‌شود این کتاب تحت شرایط نامساعد و به سفارش وزارت اطلاعات چاپ شده است.

محمدعلی عمویی، یکی از اعضای قدیمی حزب توده می‌گوید که مریم، خود این کتاب را قبول نداشته و در جواب انتقادهای او به صراحت گفته‌است: این نوشته دیگران است به نام من.

مریم فیروز روز 22 اسفند 1386 در سن 95 سالگی و در تنهایی درگذشت. پیکر او در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

مریم فیروز در سن 70 سالگی دستگیر شد و تحت شدیدترین شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفت.

کیانوری بعدها در نامه‌ای که به تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۶۸ به علی خامنه‌ای پس از شرح شکنجه‌هایی که در زندان‌های جمهوری اسلامی صورت می‌گرفته است، درباره همسرش نوشت: «همسرم مریم را آن قدر شلاق زدند که هنوز پس از هفت سال، شب هنگام خوابیدن کف پاهایش درد می‌کند، البته این تنها شکنجه “قانونی” بود که به انواع توهین و با رکیک‌ترین ناسزاگویی‌ها تکمیل می‌شد (فاحشه، رئیس فاحشه‌ها و…) آن قدر سیلی و توسری به او زده‌اند که گوش چپ او شنوایی‌اش را از دست داده‌است، یادآور می‌شوم که او در آن زمان پیرزنی هفتاد ساله بود»