ه گزارش صدای ایرانیان، يكي از چالشهاي دنياي امروز، تقابل انسان با طبيعت است. بهرهبرداري غيرمسوولانه و گشادهدستانه انسان چنان صدمهيي به طبيعت وارد كرده است كه آثار آن گاه غير قابل جبران است.
در چند دهه اخير كه بشر بيشتر از قبل با كاهش منابع زيستي روبهرو شده، به اين درك رسيده است كه بدون حفظ محيط زيست، هيچ توسعهيي پايدار نخواهد بود. از سوي ديگر، نتايج حاصل از مطالعات و بررسيها، بيانگر اين مهم است كه بروز پيامدهاي منفي ناشي از فعاليتهاي انساني، تغييرات دامنهدار و ژرفي در محيط زيست پديد ميآورد كه در اغلب موارد اقليم بيش از يك كشور و حتي كل جهان را متاثر ميسازد. به همين دليل نيز طي سالهاي گذشته و خصوصا از اوايل دهه 90 ميلادي، توجه جامعه جهاني بيش از پيش به موضوع حفاظت از محيط زيست معطوف شده بهطوريكه تفاهمنامههاي منطقهيي و بينالمللي متعددي براي حفاظت از محيط زيست در جامعه جهاني منعقد شده است. كشور جمهوري اسلامي ايران نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و سير تحولات سياستها و برنامههاي محيط زيست در خلال سالهاي گذشته روند تكاملي را نشان ميدهد و از ارتقاي جايگاه محيط زيست در نظام برنامهريزي كشور و توجه بخشهاي مختلف به رعايت ملاحظات زيست محيطي حكايت دارد.
به گزارش صدای ایرانیان، ليكن با توجه به ابعاد معضلات زيست محيطي در كشور و فرصت باقيمانده تا افق 1404 كه تنها دو برنامه ششم و هفتم توسعه كشور پيشرو است، در گزارش حاضر به بررسي چالشها و مسائل محيطزيست جهان و كشور، آسيبشناسي روند محيطزيست در برنامههاي چهارم و پنجم توسعه كشور و پيشنهاداتي براي برنامه ششم، ميپردازيم.
چالشهاي پيشروي محيط زيست كشور
رشد سريع آلودگي، فرسايش خاك، افزايش گازهاي گلخانهيي و بارانهاي اسيدي، افزايش بلاياي طبيعي و… از جمله مسائل و مشكلاتي هستند كه تمامي جوامع انساني را در اقصي نقاط جهان تحت تاثير قرار داده است.
با افزايش جمعيت و ارتقاي فناوري، بهرهبرداري از منابع طبيعي و زيست محيطي و افراط در مصرف منابع زيست محيطي در خلال سالهاي اخير در جهان، منجر به انتشار حجم عظيمي از ضايعات و پسماندها به محيط زيست شده كه از مهمترين چالشهاي بشر در هزاره سوم در جهان مطرح شده است. الگوهاي توسعهيي كه براي مدتهاي طولاني در كشور توسعه يافته نيز به اجرا درآمده بودند، گرچه از نظر رشد شاخصهاي اقتصادي و رفاه به دستاوردهاي شگرفي دست يافت، اما از طرف ديگر آثار و پيامدهاي سويي را بر اين جوامع تحميل كرد كه از نمونههاي بارز آنها ميتوان به تخريب فزاينده محيطزيست و بروز طيف گستردهيي از ناهنجاريها و تنشهاي اجتماعي در اين كشورها اشاره كرد. چنانچه تمامي جوامع انساني بخواهند خود را به سطح مصرف كشوري مانند ايالات متحده برسانند به 10 سياره به اندازه كره زمين نياز است. به همين دليل در خلال سالهاي اخير به موازات كاهش منابع طبيعي و زيست محيطي و بروز طيف گستردهيي از مخاطرات زيست محيط در جهان، بازنگري در الگوهاي توليد و مصرف منابع طبيعي و زيستمحيطي در كانون توجه بسياري از دولتها و سازمان ملل متحد قرار گرفته است. در خلال چند دهه گذشته در كشور، به دليل تاكيد صرف بر رشد اقتصادي و بهرهبرداريهاي بيرويه از منابع طبيعي و زيست محيطي با مسائل و مشكلات متعددي در زمينه محيط زيست مواجه شده است. تخريب جنگلها و مراتع، فرسايش خاك، افت كمي و كيفي منابع آب سطحي و زير زميني، آلودگي هوا به ويژه در كلانشهرهايي مانند تهران، مديريت غيراصولي زبالهها و… از جمله مهمترين معضلات زيستمحيطي كشور قلمداد ميشوند كه در حال حاضر مشكلات گوناگوني را فراروي مردم و مسوولان قرار داده است.
به گزارش صدای ایرانیان، به نقل از معاون سازمان حفاطت محيط زيست عنوان يك قاعده كلي، گذار از جامعه نيمه صنعتي مبتني بر صادرات مواد خام به جامعه صنعتي مبتنيبر كالاهاي صنعتي با ارزش افزوده بالا، فشارهاي مضاعفي را بر محيط زيست تحميل كرده و هزينههاي اجتماعي و اقتصادي را به همراه خواهد داشت، ليكن با اتخاذ تدابير مناسب و رويكردهاي پيشگيرانه ميتوان به ميزان زيادي از اين فشارها و هزينهها كاست و سازگاري بيشتري را بين اهداف محيط زيست به عنوان بستر فعاليتهاي توسعه و اهداف اقتصادي و اجتماعي برقرار كرد. لذا شناسايي مهمترين چالشها، مشكلات و تنگناهايي كه در حال حاضر محيط زيست كشور را تهديد ميكند، بسيار حايز اهميت بوده و بايد در برنامه ششم توسعه مورد توجه قرار گيرد. در بيان مواردي از مهمترين چالشها كه در حال حاضر فراروي محيطزيست كشور قرار دارد ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
رشد بيرويه جمعيت و شهر نشيني
مهاجرت بيرويه به شهرها خصوصا كلانشهرها و افزايش حاشيهنشيني در اين مناطق
وجود الگوهاي نامناسب توليد و مصرف منابع در كشور
بهرهبرداري نامعقول و بيش از ظرفيت باز توليد منابع طبيعي و زيست محيطي
افزايش آلودگي آب، هوا و خاك
افت كمي و كيفي منابع آب كشور و استفاده غيربهينه از منابع محدود آب كشور
تخريب بخشي از زيستگاههاي گونههاي ارزشمند گياهي و جانوري
افزايش فرسايش خاك به دليل تخريب جنگلها و مراتع
تغيير كاربري اراضي مستعد جنگلي و كشاورزي و تبديل آنها به ساير كاربريها
مصرف بيرويه نهادههاي كشاورزي خصوصا كود و سموم كشاورزي
افزايش خشكساليهاي ادواري و آسيبپذير شدن محيط زيست كشور به اين پديده
افزايش قابل ملاحظه توليد ضايعات و پسماندهاي شهري و صنعتي
تشديد مصرف ذخاير سوختهاي فسيلي و افزايش انتشار گازهاي آلاينده و گازهاي گلخانهيي در كشور
عدم نهادينه شدن حفاظت از محيط زيست در سطوح مردم (يا: پايين بودن سطح آگاهيهاي اقشار مختلف جامعه از اهميت محيطزيست)
توزيع ناموزون فعاليتهاي صنعتي و تمركز آن در بخشهاي خاصي از كشور
فقر حاكم بر جوامع روستايي و معيشتي بودن اقتصاد اينگونه جوامع كه ناچارا به بهرهبرداريهاي غيرپايدار از منابع روي ميآورند.
وجود تفكرات بخشي در دستگاههاي اثرگذار بر محيط زيست و كم توجهي آنها به حفاظت از محيطزيست
ضعف در اجراي برخي قوانين و مقررات زيست محيطي و عدم ضمانت اجرايي لازم