در دیدگاه روانشناسان و جامعهشناسان، کودکان از جمله گروههای آسیبپذیر جامعه تلقی میشوند. آسیبپذیری آنها به معنای توان کم آنها برای تشخیص خطر و احتراز از آن از یک سو و تأثیرپذیری شدیدتر آنها از قرار گرفتن در معرض چنین خطراتی است.
به گزارش صدای ایرانیان (کمیته کودک و نوجوان) به نقل از ایسنا، منطقه همدان، قرار گرفتن در معرض آسیبهایی چون ضرب و جرح و خشونتهای جسمی و نیز سوءاستفادههای مختلف برای کودکان معنا و نتایجی بسیار متفاوت از یک بزرگسال را در بردارد و اثرات ماندگار و مخربتری را بر ذهن و روان کودک برجای میگذارد.
به واسطه همین مسأله و نیز با توجه به گسترش فزاینده آسیبهای اجتماعی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم کودکان جامعه ما را در معرض تهدید قرار داده، راهکارهای مواجهه با این تهدیدات و خطرات از اهمیت بسیاری برخوردار شده است.
آسیبی به نام کودکآزاری
قرون متمادی است که جهان درگیر بیماری روانی- اجتماعی عظیمی به نام «کودک آزاری» است. خشونت به کودکان و نوجوانان، به عنوان پدیده ای روانی- اجتماعی مورد توجه گروه زیادی از متخصصان قرار گرفته است. روانشناسان، روانپزشکان، مددکاران، مشاوران، خانواده درمانگران، پزشکان اطفال و حقوقدانان همگی دست اندرکار تدوین راهکارهایی هستند تا بتوان با این پدیده مقابله و مبارزه کرد.
یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در تعریف کودکآزاری به خبرنگار ایسنا گفت: سازمان بهداشت جهانی، کودکآزاری را آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و یا رفاه و بهزیستی کودک زیر 18 سال به دست والدین و یا افرادی که نسبت به او مسئول هستند تعریف میکند. به عبارت دیگر کودکآزاری رفتاری است که توسط بزرگسال انجام میگیرد، غیرتصادفی است و به رشد و سلامت کودک آسیب میرساند. چهار شکل آزار کودکان شامل آزار جسمانی، آزار روانی، آزار جنسی و بیتوجهی یا همان غفلت است.
“محمد ترکمان” افزود: کودکآزاری در جهان از شیوع نسبتاً بالایی برخوردار است. عوارض جسمانی این پدیده، بروز اختلال رشدی، معلولیت جسمانی، سوءتغذیه، کبودی بدن، شکستگی استخوان و موارد مشابه است. افسردگی، شخصیت چندگانه، اختلال نقص توجه، رفتارهای ضداجتماعی و بزهکاری، پرخاشگری، رفتارهای خود آسیبرسان، تأخیر در تکامل زبان و مهارتهای حرکتی و تکامل شناختی، اعتماد به نفس پایین و داشتن دیدگاه منفی نسبت به خود و دیگران از جمله عوارض روانی کودک آزاری است.
مهمترین دلایل کودکآزاری
او با بیان اینکه عوامل متعددی در بروز کودکآزاری نقش دارند، اظهار داد: بخشی از این عوامل به عوامل محیطی و خانوادگی و بخشی دیگر به خود کودک(مسائل جسمی و روانی آنها) مربوط میشود. یکی از مهمترین عوامل والدینی موثر در کودکآزاری، مبتلا بودن یکی از والدین مخصوصاً پدر به اعتیاد است. در این زمینه تحقیقات داخلی و خارجی نشان میدهد والدینی که سابقه سوءمصرف هر گونه مواد مخدر را دارند، بیشتر از سایر والدین کودکان خود را مورد سوء رفتار قرار میدهند به طوریکه در یکی از تحقیقات نشان داده شده که والدین دارای اعتیاد، در 72 درصد موارد کودک خود را مورد غفلت قرار میدهند.
متادون؛ عامل جدید کودکآزاری
درمان سوءمصرف و وابستگی به مواد مخدر در خانواده هایی که به این مواد وابستهاند، به خودی خود، باعث اتمام کودک آزاری نمیشود. حتی گاهی ممکن است فشار ناشی از ترک مواد باعث آزار بیشتر کودک شود بنابراین، در طی درمان، در دسترس بودن منابعی برای کمک به والدین و کودک بسیار مهم است.
ترکمان با اشاره به اینکه یکی از شیوههای درمانی برای معتادان، استفاده از درمانهای نگهدارنده مانند شربت و قرص متادون است که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یک درمان شایع مطرح شده است، افزود: اما متأسفانه در این زمینه مشکلاتی به وجود آمده که یکی از این مشکلات، مسمومیت کودکان ناشی از مصرف عمدی و غیرعمدی متادون است، در واقع مسمومیت با متادون که اخیراً با افزایش آمار قابل توجهای در اورژانسهای بیمارستانها همراه بوده است، یکی از مظاهر غفلت و مساحمه کودک است.
این روانشناس بالینی تصریح کرد: بیشتر موارد مسمومیت با متادون به علت غفلت و سهل انگاری والدین و آگاهی نداشتن نسبت به نحوه صحیح مصرف و نگهداری متادون است، برای مثال والدین شربت متادون را در مکانهایی از منزل قرار میدهند که کودک به سادگی به آن دسترسی پیدا میکند و سپس به عنوان ماده خوارکی آن را مصرف میکند چراکه شربت متادون طعم نسبتاً مطلوبی دارد. گرچه برخی از مسمومیتها نیز ناشی از فرایند خوددرمانی غلط والدین است؛ یعنی گاهی مشاهده میشود که برای درمان دردهای جسمی کودک خود یا آرامکردن او، از شربت یا قرص متادون استفاده میکنند که باعث مسمومیت شدید کودک شده به طوریکه در برخی موارد باعث اغماء، معلولیت و حتی مرگ کودک شده است البته آمارهای موجود که ناشی از مراجعه والدین به بیمارستان است نمیتواند نشاندهنده کلیه موارد باشد چراکه ممکن است بعضی از والدین علت مسمومیت را کتمان کرده و یا به بیمارستان مراجعه نکنند.
لزوم آموزش به خانوادهها
با این توصیف اقدامات فوری در مورد پیشگیری و کنترل چنین حوادثی ضروری به نظر میرسد. پیشنهاد میشود در این مورد هماهنگیهای لازم با معاونت درمان، مراکز ترک اعتیاد و سایر ارگانهایی که در ارائه خدمات و توزیع متادون به معتادان دخیل هستند در خصوص حساس سازی این واحدها برای آموزش معتادان و خانوادههای آنها برای دقت در نگهداری متادون و دسترسینداشتن کودکان به این ماده در منزل صورت بگیرد. پیشنهاد دیگر میتواند تلاش برای بازنگری در طرح یا بستهبندی متادون به صورتی که برای کودکان قابل دسترس و استعمال نباشد، صورت گیرد.
والدینی که احیاناً به مصرف متادون مبادرت میورزند نیز دقت داشته باشند که شربت متادون را در بستهبندی مخصوص دارویی (نه در شیشه نوشابه یا بطری آب) و دور از دسترس کودک و همچنین همراه با برچسب خطر در جای مناسب قرار دهند و اگر علائمی از قبیل تهوع، استفراغ، درد قفسه سینه، کاهش هوشیاری، تنگی نفس و تنگی مردمک چشم را در کودک خود مشاهده کردند، فوراً به اورژانس مراجعه کنند.
ترکمان به این نکته مهم اشاره کرد: در مقیاس گستردهتر، وقتی که خانوادهای سوء مصرف کننده مواد دارد و از طرفی کودک خود را مورد بدرفتاری قرار میدهد، باید هر دو شکل یعنی کودک آزار دیده و سوء مصرف کننده را با هم مورد توجه قرار داد و در درجه اول، باید برای ایمنی کودک چارهای اندیشید.
نیاز به حمایتهای اجتماعی
این روانشناس در پایان گفت: کودکانی که دارای والدین معتاد هستند، در صورتی که از حمایتهای اجتماعی افرادی مانند سایر مراقبان، سایر اقوام و معلمان برخوردار باشند، بهتر میتوانند با فشارهای روانی ناشی از زندگی با این والدین مقابله کنند. پیشگیری برای خانوادههای وابسته به الکل یا مواد که کودکانشان در معرض بدرفتاری قرار دارند ممکن است شامل مواردی چون آموزش برای کلیه کودکان، نوجوانان و بزرگسالان کم سن و سال تر، ایجاد زمینه امکان دسترسی مستقیم به خدمات حمایتی برای کودکان دارای والدین سوء مصرف کننده مواد یا الکل پیش از این که کودک مورد بدرفتاری و خشونت قرار گیرد، آموزش شیوههای فرزندپروری و آموزشهای پیشگیرانه و حمایتی برای همه زوجهایی که صاحب فرزند شدهاند، ایجاد گروههای خودیار و سایر خدمات حمایتی برای کلیه والدینی که تحت فشار روانی قرار دارند و نیز برای تمام قربانیان آزار و بدرفتاری و آموزش کلیه کسانی که با کودکان و خانوادهها کار میکنند از جمله معلمان، ارائهدهندگان خدمات، پزشکان متخصص زایمان، پزشکان متخصص کودکان، کارکنان بخشهای اورژانس و فوریتها باشد.