مهدی رمضان زاده
سونامی بیماریهای کلیوی در مناطق عربنشین به ویژه در اهواز به راه افتاده است و مسوولان ذیربط هیچ توجهای به این مسئله ندارند. گفته میشود این بیماران از ناکافی بودن مراکز پزشکی تخصصی در مضیقه هستند.
صدای ایرانیان (کمیته اقلیتهای اتنیکی)؛ مشکلات بیماران کلیوی ساکن در مناطق عربنشین به ویژه اهواز هرچند در سالهای اخیر چندین بار مورد توجه رسانهها قرار گرفته اما اقدام قابل توجهی از سوی مسوولین ذیربط صورت نگرفته است و مردمان این مناطق همچنان با این سونامی دست به گریبانند.
در تابستان امسال، حشمتالله شهبازی، فوق تخصص بیماریهای کلیوی در اهواز با اعلام اینکه ماهانه حدود 70 نفر بیمار کلیوی معرفی میشود از روند رو به رشد تعداد بیماران کلیوی در این مناطق خبر داد.
به گفته او بر اساس پژوهشهای اخیر دانشگاهی در دو سال اخیر بر روی دو هزار نفر از افراد بالای 20 سال در اهواز، «شش و هفت دهم درصد مردم این شهر به انواعی از بیماریهای کلیوی مبتلا هستند.»
آمار دقیق و رسمی از تعداد این بیماران در دست نیست. به گفته غلامرضا لاری زاده، رییس انجمن خیریه حمایت از بیماران كلیوی استان خوزستان، آمار بیماران دیالیزی در این مناطق 1449 نفر است. از سوی دیگر اسماعیل ایدنی، رییس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور تعداد بیماران کلیوی را 1169 بیمار دیالیزی اعلام کرده است . به گفته او این تعداد در سال گذشته 820 نفر بوده است.
متخصصین کلیه علاوه بر گرمای شدید اهواز از وضعیت نامطلوب آب و عدم دسترسی به آب آشامیدنی سالم در بسیاری از مناطق عربنشین به عنوان اصلیترین دلیل بروز و افزایش بیماریهای کلیوی نام میبرند.
رحیم حمید، فعال حقوق بشر در این ارتباط میگوید: «علاوه بر مسئله آلودگی آب اهواز که بحثی مرتبط به توسعه و نگاه مرکزگرا در ایران است، باید به فقدان کادر و متخصصان مجرب بیماریهای خاص، کمبود تجهیزات برای تشخص و درمان بیماریهای کلیوی به ویژه تجهیزات دیالیز هم اشاره کرد. در نهایت این عوامل و مواردی از این دست موجب تهدید سلامت مردمان عرب و حتی غیرعرب ساکن در این مناطق میشود.»
اسماعیل ایدنی نیز در همین ارتباط گفته است: «در حال حاضر 270 تخت دیالیز در خوزستان وجود دارد.» و این در حالی است که تمام این دستگاههای دیالیز در اهواز قرار دارند.
به گفته رحیم «بیماران کلیوی اهواز و دیگر مناطق عربنشین به ویژه آنهایی که در مراحل پیشرفته بیماری قرار دارند دارای مشکلات بسیار بیشتری هستند. به علت کمبود دستگاههای دیالیز تنها نیاز تعداد مشخصی از این بیماران برآورده میشود؛ لذا اکثریت افرادی که نیازمند درمان فوریاند –به ویژه افرادی که نیازمند پیوند کلیه هستند- چارهای جز مراجعه به مراکز درمان در مناطق مرکزی ایران مانند اصفهان و شیراز ندارند.»
غلامرضا لاریزاده با اشاره به تعداد 1563 نفرهی بیمارانی که نیاز به پیوند کلیه دارند، میگوید: «مشکلات بیماران پیوندی به بعد از عمل بر می گردد و در تامین دارو مشکل اساسی دارند یعنی هم هزینه بالای دارو و هم تهیه آنها بسیار سخت است.»
سال گذشته، لاریزاده مشکل اصلی این افراد را عدم استطاعت مالی بیماران این مناطق در پرداخت هزینهی خرید عضو اهدایی و یا عمل جراحی پیوند اعلام کرده بود.
به گفته رحیم حمید «بنا به گزارش منابع محلی آن دسته از بیماران عرب که در فقر شدید زندگی میکنند عموماً به طرزی غیرانسانی به حال خود رها شده و به مرگ تدریجی از دنیا میروند. در همین ارتباط میتوانم به مرگ سه خانم عرب در شهر خلفیه –[رامشیر]- در ماه گذشته اشاره کنم.»
این فعال حقوق بشر با اشاره به اینکه این ارقام تنها بخش کوچکی از مقیاس بزگتری از عوامل مرگ و میر مردمان عرب است معتقد است: «دولت ایران نه تنها هیچ گام موثری برای مقابله با این مشکلات برنداشته است بلکه همواره به طور سیستماتیک دست به تشدید آنها هم میزند. نمونهی بارز این امر را میتوان در انتقال آب کارون به زاینده رود دید و این در حالی است که مردمان این منطقه از آب آشامیدنی سالم برخوردار نیستند.»
به نظر حمید با توجه به منابع زیرزمینی قابل توجه موجود در مناطق اگر بودجه های حقیقی یا ملموس به این مناطق اختصاص داده میشد علاوه بر ایجاد فرصتهای شغلی، مردم عرب نیز با چنین مشکلاتی دست به گریبان نمیشدند.